سیزده بدر 1391
بهارم دخترم از خواب برخیز
شکرخندی بزن شوری برانگیز
گل اقبال من ای غنچه ناز
بهار آمد تو هم با او بیامیز
بهارم دخترم آغوش واکن
که از هر گوشه گل آغوش واکرد
زمستان ملال انگیز بگذشت
بهاران خنده بر لب آشنا کرد
بهارم دخترم صحرا هیاهوست
چمن زیر پر و بال پرستوست
کبود آسمان همرنگ دریاست
کبود چشم تو زیباتر از اوست
بهارم دخترم نوروز آمد
تبسم بر رخ مردم کند گل
تماشا کن تبسم های او را
تبسم کن که خود را گم کند گل
بهارم دخترم دست طبیعت
اگر از ابرها گوهر ببارد
وگر از هر گلش جوشد بهاری
بهاری از تو زیباتر نیارد
بهارم دخترم چون خنده صبح
امیدی میدمد در خنده تو
به چشم خویشتن می بینم از دور
بهار دلکش آینده تو
و باز من ودادشم
کودکیم را دوست داشتم
روزهایی که
به جای دلم
سر زانوهایم زخمی بود...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی